سه نقطه...

می‌دانی! آخر با "سه نقطه" شروع شد...

سه نقطه...

می‌دانی! آخر با "سه نقطه" شروع شد...

سه نقطه...

برای نگفتن و نشنیدن و ندیدن خیلی کارها می‌شود کرد، امّا من بهتر از ... نیافتم!
...های درد
...های اشک
و ...های سکوت

پیام های کوتاه
  • ۲۸ تیر ۹۲ , ۱۵:۴۶
    آه
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ادعا» ثبت شده است

برگشتم از سفری که سالیان دراز حسرتش را داشتم

سفر زیارتی اربعین...

رفتم و خیل عاشقان و زائران حسین(ع) را دیدم

یا اگر بهتر بگم لمس کردم

فهمیدم.

سفری که از اول تا آخرش ، تماماً روزی و رزق توست

از سختی تا خوشی‌هایش.

دعوتت کرده‌اند به مهمانی عجیب که عیارت را بسنجند، البته بسنجند که حرف نا به جایی است

بلکه عیارت را به خودتت بفهمانند...

بفهمانند که اگر سختی از حد معمول بیشتر شد تو چه می‌کنی!

آیــــا بــــــــــاز هم حسینی(ع) می‌مانی؟!

یا که نه !

میزنی زیر کاسه و کوزه که این چه وضعیتی است و الی آخر...

بفهمانند که اگر خوشی و عیش شخص شما! فراهم باشد واکنش چیست؟!

معمولی می‌مانی یا بدمستی می‌کنی و عنان از کف می‌دهی؟!

بفهمانند اگر خان رحمت بگسترانند و بریز و بپاش کنند برایت

و از آن طرف شیطان هم به موازات‌شان بساط پهن کرده باشد

تو آهنگ دلت سمت کدام بازار است...


و ...

که دیگر حال تایپ نیست!!!

قصه کوتاه می‌کنم

سال 61 سخت امتحانی بوده !

از عشق تا ادعا فاصله‌ایی نیست

باور نداری نظر کن به اعمال روزانه‌ات

که "هر چیز که در جُستن آنی، آنی"

                                                                                                        یـــــــــا علی(ع)



پ.ن 1 : پرچمی رفیع‌تر از پرچم حسین(ع) در عالم ندیدم

پ.ن 2 : ارباب من! محبتی هم اگر در دلمان نسبت به شما هست، از خودمان نیست. لطف شما بوده و بس...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۲ ، ۰۷:۵۶
مبارز